بی تو مهتاب شبی
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
در نهانخانه ی جانم گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید
یادم آمدکه شبی باز هم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
دوستان عزیز ووبلاگ نویسان پارسی بلاگی امید وارم سالی پر از برکت شادی وهمچنین در مردم گلستانی از محبت آرزو می کنم .
لحظه ی سال تحویل مارا هم فرا موش نکنید . برای مادر بزرگ من هم دعا کنید سال نو مبارک .
[ پنج شنبه 92/12/29 ] [ 4:22 عصر ] [ معصومه سادات مخبر ]
[ نظر ]